۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

اردوگاه مجاهدین خلق در عراق چاه کن ها در ته چاه یا زندانبانان زندانی

اردوگاه مجاهدین خلق در عراق چاه کن ها در ته چاه یا زندانبانان زندانی
گروه مجاهدین خلق گروهی بودند که در زمان جایگزینی شاه با خمینی توسط جیمی کارتر به عنوان بازوی مسلح کارتر بودند. بعد از آمدن خمینی هم مسعود رجوی به جمهوری اسلامی رای داد. سپس با جمهوری اسلامی درگیر شدند. عده ای از آنها زندانی اعدام و عده ای از کشور متواری شدند. ابتدا به فرانسه رفتند. وقتی جمهوری اسلامی یک تروریست را برای کشتن شاپور بختیار فرستاد و آن تروریست دستگیر شد حزب الله لبنان چند توریست فرانسوی را در لبنان به گروگان گرفت. جمهوری اسلامی واسطه مذاکره شد و برای آزادی گروگان های فرانسوی چند شرط گذاسته شد که یکی از انها خروج مجاهدین از فرانسه بود. مجاهدین از فرانسه به عراق رفتند. صدام به آب و خاک و ناموس ایران تجاوز کرده بود و مجاهدین خلق با او متحد شدند. این هم ویدیوی روبوسی مسعود رجوی و صدام: http://www.youtube.com/watch?v=_KlpHmfNI8M
 .
 آنها در عراق در مکانی به نام اردوگاه اشرف مستقر شدند. در طول جنگ ایران و عراق در خدمت صدام بودند. سربازان ایرانی را اسیر می کردند و در اختیار صدام می گذاستند. یا کارهای اطلاعاتی برای صدام انجام می دادند یا اسیران را آزار می دادند. پس از پایان جنگ به تصور اشغال ایران به ایران حمله کردند و بسیاری از آنان کشته شدند. اوضاع خوراک و پوشاک آنها تا قبل از تحریم ها خوب بود. پس از جنگ کم کم درهای اردوگاه بسته شد و افراد به راحتی نمی توانستند از اردوگاه خارج شوند. مسعود رجوی دستور داد زن و شوهرها از هم جدا شوند. برای خودشان بازداشتگاه و دادگاه شکنجه گاه و حتی حکم اعدام داشتند. در یک موردفردی را اعدام کرده بودند و بعد از چند سال بچه همان فرد را به اردوگاه برده بودند و به او گفته بودند پدرت در راه اسلام شهید شده. مدیریت آنجا در اختیار زنان بوده و زنان بر مردان مسلط بودند. برای هر کس که فکر می کردند می خواسته از اردوگاه خارج شود یک فرد مراقب می گذاشتند. ارتباط افراد با بیرون کاملا قطع بوده. در مواردی بیش از بیست سال فرد با خانواده هیچ تماسی نداشته. مسعود رجوی از مجاهدین می خواهد فرزندانشان را که در اروپا بوده اند به اردوگاه بیاورند. نوجوانان 12 تا 16 سال را به آنجا می برند و با فضا سازی شستشوی مغزی می دهند. جدا شدن افراد از اردوگاه کاملا مشکل بوده. تا اینکه عراق توسط آمریکا اشغال می شود. تمام کسانی که به این سطح از شعور رسیده بودند که فریب خورده اند از سازمان جدا می شوند. آمریکا آنها را چندسالی در کمپ نگه می دارد به آنها پولی می دهد می گوید بروید. عده ای با همان پول می روند به کشورهای اروپایی یا بر می گردند به ایران ولی عده دیگری می مانند که نه باید امکانات بیشتری به ما بدهید. در نهایت همه را از کمپ خارج می کنند. آن عده ای که در اردوگاه مانده بودند بی مغز ترین افراد و یا وابسته ترین افراد به مسعود رجوی هستند که سالها آنجا را به زندان دیگران تبدیل کرده بودند بعد خود در نهایت در آن زندان ماندند. ضرب المثل معروفی که می گویدچاه کن همیشه در ته چاه است. تا سال گذشته اردوگاه اشرف حصار داشت و ورود خروج از آن بدون مجوز امکان نداشت. تابستان گذشته عراقی ها حصار اردوگاه را برداشتند و پرچم عراق را آنجا نصب کردند و از آنها خواستند که آنجا را ترک کنند. گویا به آنها گفته بودند پاسپورت مهر خروج بلیط هواپیما و مقداری پول بگیرید و از عراق خارج شده و به یک کشور دیگر بروید ولی قبول نکرده بودند. هنوز هم امانجا هستند کسانی که اختیار همبستری با زن خود را ندارند دم از آزاد کردن ایران می زنند. فقط مهم آن نوجوانان شستشوی مغزی شده هستند که از مشورهای اروپایی به آنجا برده شدند آنه باید نجات داده شوند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مجاهدین بازوی مسلح جیمی کارتر؟؟

شما یک نگاه دیگر به تاریخ ایران بیاندازید و اگر قصدتان تحریف تاریخ نیست و صداقت دارید مواظب گفتارتان باشید.
در دروغگویی و خیانت مجاهدین پس از انقلاب شکی نیست ولی صداقت انسانهای مبارز قبل از انقلاب را به زیر سوال نبرید.

اگر محمد رضا شاه شما که کسی جرات نداشت به غیر از اعلیحضرت یا شاهنشاه و یا بقول نظامیها خدایگان ایشان را خطاب کند حداقل به اندازه وطنپرست بودنش به مردم آزادی میداد و رفتار انسانی داشت هیچوقت جوانان صادق آن دوران نه مبارزه مسلحانه میکردند و نه به گرداب اسلامی دچار میشدیم.

رستم فرخزاد گفت...

دوست گرامی هر از گاهی مقالات خوبی مینویسی ولی در این یک مقاله اشتباهات زیادی داشتید، به سبک کیهان مقاله ننویسید و از تراوشات ذهنی استفاده نکنید و دیگران را هم به اشتباه نیندازید.

در اشتباهات و تصمیمگیریهای غلط رهبران مجاهدین شکی نیست ولی دلیل نمیشود در هر خط مقاله تراوشات ذهنی را هم همراه کنید.

1) سازمان مجاهدین قبل از انقلاب گروهی بسیار اقلیت و کوچک با افکار تندروی ضد آمریکایی بودند و حتی سابقه ترور افسر آمریکایی را هم داشتند.

2)اساس مخالفت سازمان مجاهدین بعد از انقلاب با جمهوری اسلامی بر سر شورای نگهبان و اختیارات ولایت فقیه بود که به هیچ عنوان زیر بار این موضوع نمیرفتند.

3)تنها پس از انقلاب بود که این گروه کوچک به واسطه سابقه طولانی در کار تشکیلاتی توانسط در کمترین زمان به عنوان آلترناتیو در مقابل تمامیت خواهی جمهوری اسلامی مطرح شود و افراد زیادی را به عنوان هوادار جذب کند.

4)بخش آخر صحبتهاتون هم که عده ای ماندند تا پول و بلیط هواپیما و امکانات بیشتری بگیرند هم جنبه داستانی دارد، عده ای که در آنجا ماندند قطعا با هدف دیگری آنجا هستند و چنانچه روند انتخابات جدید عراق نشان میدهد سکولارها در آن کشور به پیروزی برسند و کم کم قدرت را بدست بگیرند آنوقت دلیل باقی ماندن آن عده را متوجه میشوید.