مجید باقر نژاد فرد کوچکی که به جای بزرگان تکیه زده بود
هدف از نوشتن این متن انتقام گیری نیست نا امن کردن محیط برای افرادی است که فکرمی کنند قدرت دارند و هرگونه که خواستند می توانند با دانشجویان برخورد کنند.
با توجه به اینکه در ایران هیچ چیز سرجای خودش نیست و دانشگاههای ایران هم از این روند پیروی می کنند گاه افراد نالایق و کوچکی مسولیت های مهمی دست می گیرند. یکی از این افراد کوچک فردی است به نام مجید باقرنژاد که در سالهای 73 تا 76 معاون اداری مالی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز بود. (بعد از آن تاریخ و امروز را من اطلاع ندارم) این فرد بسیار کوته اندیش بود و هیچ گاه نمی توانست موقعیت دانشجویان فوق لیسانس و امکانات مورد نیاز انها را درک کند.
این یک نمونه از برخوردهای ناشایست این فرد با دانشجویان:
در آن زمان برای ارائه سمینار یا پایان نامه به جای پرزنتیشن از کاغذ ترانسپارت استفاده می کردیم. برای هر دانشجو سهمیه ای مشخص کرده بودند 10 برگ برای سمینار و 10 برگ برای پایان نامه.
من مقاله ای را از پایان نامه ام تهیه کرده و به کنفرانس اقتصاد آب فرستادم. مقاله پذیرفته شد وبرای ارائه آن یک سری از سهمیه ترانسپارت خود را گرفتم. یک سری هم برای سمینار گرفتم. زمانی که برای دریافت ترانسپارت برای پاین نامه درخواست دادم همین آقای مجید باقرنژاد که مدرک دکتری هم یدک می کشد گفت شما سهمیه ترانسپارت خود را استفاده کرده ای و به تو ترانسپارت نمی دهیم.
این فرد آنقدر بی خرد بود که نمی دانست وقتی دانشجویی مقاله ای را از آن دانشگاه ارائه می کند در حد خودش اعتبار علمی دانشگاه را بالا برده و باید حمایت شود. در نهایت به من کاغذ ترانسپارت نداد و دکتر کامکار از سهمیه خودش ترانسپارت درخواست کرد و به من داد. وقتی برای انجام پایان نامه که کشت در مزرعه بود در خواست کارگر می کردیم می گفت نظر ما بر این است که دانشجو خودش در مزرعه کار کند. اینها در نهایت بی خردی نمی دانستند که وظیفه آنها تربیت دانشجویی است که بتواند از مغز خود استفاده کند نه اینکه او را برای کار صحرایی ورزیده کنند.
امیدوارم روزی برسد که مدیریت کشور از دست بیخردانی اینچنین خارج شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر