جناب آقای خاتمی،آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!
بنده میخواهم بدون تعارف عرض کنم که آقای خاتمی نمک سفره ولی فقیه را خورده و این روز ها بدجوری نمک گیر است. البته هواداران ایشان بلافاصله خواهند گفت که این عرض بنده توهین آمیز، خلاف واقع، مغرضانه، و…است. بسیار خوب. بسم الله. همین صحبتهای اخیر ایشان را یک بار مرور کنیم تا سیاه روی شود هرکه در او غش باشد.
آقای خاتمی: “جریانات اصلاح طلب و آزادی خواهی که در متن این انقلاب بوده اند و از جمهوری اسلامی به عنوان جمهوری متکی بر رای مردم و اهتمام کننده به حقوق اساسی مردم دفاع می کنند،…”
آقا جان سی سال است در این مملکت انتخابات آزاد نبوده، آزادی قلم و بیان مستمرا نقض شده، تجمعات مسالمت آمیز مکررا مورد حمله عمله نظام واقع شده. هرکس گوش و چشم و عقلی دارد میداند که این حکومت سی سال است روزنامه ها را بسته، آزادیخواهان را در سیاه چال ها زندانی و شکنجه کرده، حقوق زنان، اقلیت های قومی و مذهبی را پایمال نموده، احزاب مستقل و دموکراتیک را منحل اعلام کرده، نویسندگان و هنرمندان معترض و منتقد را سینه شکافته. آقای خاتمی! کجا و چگونه جمهوری اسلامی ” اهتمام کننده به حقوق اساسی مردم” بوده؟ مثال بزنید، شاهدی ارائه کنید. ان زمان که شما این کلی گویی های مبهم را میفرمودید و یک عده برایتان کف میزدند و صلوات میفرستادند گذشت.
آقای خاتمی: ” واقعا می شود با وجود اختلاف سلایقی که وجود دارد نسبت به بسیاری از مسائل از جمله «روز قدس» به تفاهمی رسید و در جامعه جوان ما می توان نوعی وحدت را شاهد بود و نیروها را در آن مسیر به کار برد… فعالیت شما جوانان عزیزدر مورد حمایت از فلسطین نشان داد که می شود این کار را کرد و می توان اختلاف سلیقه داشت و رویکردهای مختلفی در مورد نحوه اداره جامعه و مسائل آن داشت، در عین حال در بسیاری از موارد در کنار همدیگر بود و نیروها را متحد کرد و به جلو رفت.”
آقا، نزدیک به ۱۵ ماه است که یک رژیم غاصب با توکل به یک عده چماقدار و بسیجی و سپاهی مزدور به جان یک مردم بی دفاع افتاده. یک عده را به شهادت رسانده. جمعی را به اسارت برده. آن اسیران مظلوم را با کمال قساوت شکنجه کرده. به جمعی تجاوز نموده. دیگرانی را به قصد کشت مضروب ساخته. اختلاف میان وحوش باغ وحش ولایت و مردم ایران اختلاف سلیقه نیست. گرگ و میش با هم اختلاف سلیقه و طریقه ندارند. هر بچه ای امروز میداند که ولی فقیه و اعوان و انصارش به قصد به زنجر کشیدن این ملت به هر جنایتی دست زده و میزنند. اختلاف سلیقه؟ رویکرد های مختلف اداره جامعه و مسائل آن؟ مزاح میفرمایید؟ مثل این است که بگوییم هیتلر با یهودیان اختلاف سلیقه داشت، و رویکرد هایشان در باره اداره جامعه مختلف بود! نه تفاهمی ممکن است و نه وحدتی محتمل. در این مملکت یا ولایت فقیه میماند و هفتاد میلیون برده، و یا دموکراسی برقرار میشود و ولایت فقیه و دستگاهش در زباله دان تاریخ جا میگیرند. رویکرد ولایتی و رویکرد دموکراتیک اداره جامعه مثل جن و بسم الله هستند. هریک بماند دیگری باید برود.
آقای خاتمی: ” آنچه در فلسطین می گذرد فاجعه بزرگ بشری و تاریخی است که باید به آن پرداخته شود. بخصوص برای ملت ما که نسبت به سرنوشت خود و نیز سرنوشت بشردغدغه فراوانی داشته است… مسائل بشری به هم پیوسته است. “
آقا، فاجعه تاریخی قتل عام ۱۳۶۷ بود. کی اسرائیل چند هزارزندانی فلسطینی را در یک تابستان قتل عام کرد؟ فاجعه بزرگ بشری آن رفتاری بود که با دانشجویان آزاده و شرافتمند این مملکت در دوران ریاست جمهوری شما کردند. وقتی آنان را با فریاد یا زهرا از پنجره های خوابگاه پایین می انداختند، وقتی محمدی ها و باطبی ها را به جرم نه گفتن به دیکتاتوری ولایتی شکنجه میکردند، وقتی زهرا کاظمی را پس از تجاوز به قتل میرساندند، دغدغه شما کجا بود؟ جمهوری اسلامی شما فاجعه بزرگ بشری و تاریخی است. اگر مسایل بشری به هم پیوسته هستند، چرا از مسئله شیوا نظر آهاری و سکینه آشتیانی حرفی نمیزنید؟ چرا به مسئله بهاییان که هر روز این حکومت غاصب آنان را زیر فشار قرار میدهد نمیگوید؟ چرا به فکر آیت الله کاظمینی بروجردی نیستید؟
آقای خاتمی: ” آنچه در فلسطین رخ داده چیست؟اشغال، زور و تحمیل یک حکومت بر کل جامعه …”
آقا جان، این که حکایت ایران امروز خود ماست. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اگر میخواهد روضه بخوانید، روضه برای ایران بخوانید نه برای فلسطین. آخر نان شما را همین مردم ایران میدهند نه فلسطینی ها. آن عبای پشم شتری را از خیر سر همین مردم بر دوش دارید. اگر دست های مبارک پوستی به آن لطافت دارند به خاطر رفاهی است که کارگر و کشاورز ایرانی برای شما فراهم کرده. صد بار که به صراحت از اشغال فلسطین میگویید، یک بار هم به وضوح از اشغال ایران بفرمایید و تحمیل این حکومت بر مردم ایران.
آقای خاتمی: ” البته اصلا نباید گذاشت که بعضی اختلاف سلایقی که در درون وجود دارد در[روز قدس] دخالت کند…”
بله جناب فهمیدیم. همه این صغرا و کبرا چیدن ها برای همین بود! اصل فرمایشتان همین جاست. میفرمایید که روز قدس مردم برای حقوق پایمال شده خود به خیابان نیایند، بلکه برای احقاق حقوق فلسطینی ها حاضر شوند. یعنی میفرمایید اسرای زیر شکنجه خودمان را فراموش کنیم و برای زندانیان فلسطینی سینه بزنیم. یعنی از ندا ها و سهراب های خود یاد نکنیم ولی نوحه برای ابو تروریست های حماس بخوانیم. نه جناب خاتمی. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. روز قدس یا چهار نفر مزدور رژیم ولایت به عشق ساندیس به خیابان می آیند، یا فریاد “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” ملت را خواهید شنید.
منبع فرمایشات آقای خاتمی: http://www.rahesabz.net/story/22465/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر