۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

تخریب اسامی پرافتخار ملی توسط بازیجه ها ی صدا و سیما

یکی از خیانتهای بازیگران یا بهتر بنویسیم بازیچه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی تلاش در جهت تخریب اسامی ایرانی و نامهایی است که در تاریخ ایران صاحب افتخار هستند. در فیلمها تلاش می شود افراد خائن و پشت به وطن کرده اسامی ایرانی داشته باشند و افراد وطن پرست اسامی عربی. اما در سه ریال بهروز خالی بند حمید لولایی با نامیدن خود به نام خشایار و لوده بازی و مسخره بازی سعی کرد که این نام را سبک کند. خشیایار نام یکی از پادشاهان قدرتمند هخامنشی است که دروازه ملل تخت جمشید را ساخت و یونان را تسخیر کرد. در تخت جمشید سنگ نبشته ای بسیار ارزشمند از پادشاه قدرتمند به جا مانده که سندی است بر فرهنگ بالا و انسان دوستانه ایرانیان باستان. متن این سنگ نبشته گران سنگ در زیر آورده شده.
آری دلغکی به نام حمید لولایی که تصاویر پابوسی اش در مقابل قاتل بزرگ را دیدیم سعی در تخریب این نام داشت.
امید است با آشنایی بیشتر جوانان ایران با فرهنگ پر افتخار و تاریخ این سرزمین دلغک های چاپلوسی چون حمید لولایی نتوانند در جهت تخریب تاریخ این سرزمین گام بردارند. 

متن سنگ نبشته خشايارشاه در موزه تخت جمشيد:

خدای بزرگ است اهورامزدا که این جهان شگفت آفرینش را آفرید، که خرد و توانایی را بر خشایارشا بخشید. خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا من چنانم که راستی را دوست دارم و از دروغ بیزارم. من نمی خواهم که توانایی بر ناتوان ستم کند. و هم نخواهم که به توانا از ناتوان آسیب رسد. آنچه راست است آنرا می پسندم. خواست خدا در زمین آشوب نیست بلکه صلح، نعمت و حکومت خوب است. من دوست دروغگویان نیستم. در دل خود تخم کین نمی کارم. هر آنچه مرا به خشم آورد از خود دور می دارم. با نیروی خرد بر خشم خود سخت چیره ام. هرکه همراهی پیشه کند و همکاری کند درخور کوششش او را پاداش می دهم و آنکه زیان رساند به اندازه گوشمالش می دهم. نمی خواهم کسی زیان برساند و کیفر نبیند. آنچه کسی بر ضد دیگری بگوید مرا قانع نتوان کرد. مگر آنکه بنا به قانون نیک گواه درست آورده و داوری بیند. از آنچه کسی به فراخور توانایی خویش انجام دهد و به جا آورد شادمان و خرسند خواهم شد و خشنودی ام را کرانه ای نیست. چنین است هوش و اراده من. مپندار که زمزمه های درگوشی و پنهانی بهترین سخن است، بیشتر به آنی گوش فرادار که بی پرده می شنوی، تو بیشترین کارها را از توانمندان مدان، بیشتر به چیزی بنگر که از ناتوان برسد

 


هیچ نظری موجود نیست: