۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

شیطنت احمدی نژاد در زندگینامه اش! .

احمدی نژاد که چهار نفر از پنج نفر اعضای شورای شهر زرقان به او رای دادند اینگونه دروغ می گوید

88/12/9 دکتر مهدی خزعلی

http://www.drkhazali.com/index.php?option=com_content&view=article&id=471&catid=231&Itemid=447

شیطنت احمدی نژاد در زندگینامه اش! .


یکشنبه, 09 اسفند 1388 ساعت 21:06 . احمدی نژاد در زندگینامه نیمه تمام خود در سایتش، با زرنگی خود را قاطی رزمندگان جا زده است، در واقع به نوعی می خواهد به مخاطب بگوید من هم از کسانی بودم که در جبهه ها از کیان کشور دفاع کردم، می دانستم که او جبهه نبوده است اما احتیاطاً از فرمانده سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی - برادر محسن رضایی - سئوال کردم و ایشان هم عدم حضور نامبرده را در جبهه تایید فرمودند! البته سران دو قوه دیگر هم رنگ جبهه را ندیده اند! اما لااقل تظاهر به جنگ و رزمنده بودن هم ندارند، آنچه دردناک است دروغ است، دروغ! یک روز هاله نور می بینند، یک روز مدرک دکترای جعلی ارائه می کنند و یک روز رزمنده جبهه ندیده می شوند و از کیان کشور دفاع می کنند.

یادش بخیر، به بازجوی خود می گفتم، سران سه قوه رنگ جبهه را ندیده اند، آن موقع که ما می جنگیدیم، خیلی ها دنبال تثبیت پست و مقام بودند، بازجو می گفت: این ملاک نیست! به او گفتم : اگر عراقی ها به تهران آمده بودند و ناموستان در اختیار آنها بود می فهمیدید که ملاک هست یا نیست، در ثانی؛ مگر پیامبر آن سه نفر(فراه و هلال و کعب) که از جنگ تبوک تخلف کردند را بایکوت نکرد تا جایی که زنانشان هم با آنان سخن نمی گفتند، و آنقدر زندگی بر آنها تنگ شد که خود نیز برای توبه با یگدگر سخن نگفتند و آیه 118 سوره توبه نازل شد و توبه آنها پذیرفته شد.

"وعلى الثلاثة الذين خلفواحتى إذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت وضاقت عليهم أنفسهم وظنوا أن لا ملجأ من الله إلا إليه ثم تاب عليهم ليتوبوا"

بازهم می گویم، نرفتن به جنگ در حالی که 8 سال کشور ما مورد تجاوز صدام جنایتکار بود یک مسئله و رندانه خود را در صف رزمندگان جا زدن مسئله ای مجزاست، این پاراگراف از زندگینامه آقای احمدی نژاد را بخوانید:

" در ابتداي جنگ 25 سال داشتم. مادر و همسرم و تمامي مادران و همسراني كه جوانان و همسرانشان در جبهه ها از كيان كشور خويش دفاع مي كردند صبورانه به تربيت نسلي مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خريدن سختي ها هستند. "

ببینید اینکه مادر و همسر ایشان به تولید نسلی مقاوم اهتمام داشتند به جای خود و ان شاءالله مقبول درگاه حق واقع شود ! اما عبارت " و تمامی مادران و همسرانی که جوانان و همسرانشان در جبهه ها از کیان کشود دفاع می کردند" زاید است و غرض خود را رزمنده خواندن است، باید گفت حاج محمود عزیز؛ جا نزن، تو کجا جبهه بودی، کدام لشگر، کدام گردان، کدام محور، کدام عملیات، نه جان من تو آنروز هم پشت جبهه دنبال پست بودی، حتی بعد از آن هم مسئول ستاد انتخاباتی هاشمی در محله خودتان شدی تا در دولت هاشمی پستی بگیری! تو آنروز به دستبوسی آقایان نائل می شدی تا دستی به پشتت بزنند و ...بیا و خودت باش، به دنبال هاله و جبهه جعلی نباش.

88/12/9 دکتر مهدی خزعلی

به این جنایت پاسخ دهید

به این جنایت پاسخ دهید
ای معلمان و ای مدیرانی که دانش آموزان را تشویق می کردید به جبهه بروند. بر اساس قوانین بین المللی استفاده از افراد زیر 19 سال در جنگ ممنوع است. این کار شما که یک دانش آموز خام را شستشوی مغزی می کردید و به جبهه می بردید یک جنایت است به این جنایت باید پاسخ دهید.
آن خانواده هایی که فرزندان کم سن و سال آنها به جبهه برده شده و شهید شدند باید مسولین جامعه و معلمان و مدیران را مجبور به پاسخگویی کنند.

سیاست و دیانت

سیاست و دیانت

خمینی می گفت سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست
ببینید سیاست یک آخوند را که سراسر دروغ است
آخوند محمد هاشم نعمت اللهی پسر محمدی کلی یو

او عبدالمالک ریگی را استاد جنبش سبز می داند که عین دروغ است. با این حساب دیانتشان هم دروغ است.


وای به حال ملتی که پشت سر اینها نماز می خوانند و فکر می کنند اینها راه درست زندگی کردن را به اینها نشان می دهند
مردم مواظب بچه های خود باشید اختیار تفکرات و اعتقادات آنها به دست این شیادان دروغگو نیفتد.

Neda Agha-soltan

آقای کلهر در همه ی دنیا نام و نام خانوادگی را همانطور که هست می نویسند یعنی ندا آقا سلطان می شود
 Neda Agha-soltan


واقعا از مشاور رسانه ای رئیس جمهوری بعید است که تا این حد ناآگاهانه سخن بگوید ایشان ادعا کرده اند که چون معنی اسم ندا آقا سلطان به انگلیسی می شود فریاد آقای شاه پس این بدان معناست که به قصد این دختر جوان در تظاهرات های اعتراضی انتخابات کشته شده است.

این دست سخنان بی ربط برای سران این دولت نکته جدید و عجیبی نیست چون بیش از این نیز این دولت و حواشی ان چنین ادعاهای تعجب بر انگیزی کرده اند ولی دو نکته قابل توجه که ندانستن ان برای مشاور رئیس جمهور آن هم در امور رسانه عجیب است آن است که اولا در همه دنیا نام و نام خانوادگی همانی است که هست یعنی ندا آقا سلطان در همه دنیا ندا آقاسلطان است همانطور که برای مثال Hillary Clinton برای ما هم همان هیلاری کلینتون است. چه میان فارسی زبانان چه میان انگلیسی زبانان و چه روسی و هندی و چینی ها همه یک نفر را با یک نام می شناسند نه با ترجمه ی ان، پس ندا اقا سلطان در انگلیس هم می شود Neda Agha-soltan نه فریاد آقای شاه.

دوم آنکه در دستور زبان انگلیسی اگر بنایی هم به ترجمه باشد به مانند زبان فارسی عینا از راست به چپ ترجمه نمی کنند بلکه برعکس آن یعنی در ترجمه ندا آقا سلطان معنی فریاد آقای شاه نمی دهد. و جالب اینکه ایشان ادعا کرده است انان(اشاره به همان دشمنان پشت پرده) نمی دانستند در ایران دیگر به شاه ،سلطان نمی گویند و یکی نیست از ایشان بپرسد چه طور اینها همه چیز را می دانستند ولی انجا که منطق حرفتان از فریاد بی منطقی عوغا میکند می گویید آنها نمی دانستند!

و سوال مهمتر اینکه غیر ایشان تا به حال کجا و چه کسی چنین ترجمه ای از نام و نام خانوادگی ندا آقا سلطان ارائه داده است بهتر است ایشان نمونه ای هم برای این ادعا بیاورند که مثلا در فلان جا نداآقا سلطان اینگونه ترجمه شده است چون به هر حال با توهم نمی شود نظریه پردازی کرد.
http://dolateomid0.blogspot.com/2010/02/neda-agha-soltan.html

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

سخنی با امر به معروف و نهی از منکری های زرقان

سخنی با امر به معروف و نهی از منکری های زرقان

نکته اولی که باید به شما بگویم این است که خمینی در پاریس در ریر درخت  سیب در مصاحبه ای مدعی شد که در حجاب هیچ اجباری نیست. بعد هم در قبرستان تهران وعده داد که دلخوش نباشید که مسکن فقط می سازیم آب و برق را مجانی کنیم اتوبوس را مجانی می کنیم.
و اما سابقه امر به معروف و نهی از منکر:
سخنی با امر به معروف و نهی از منکری های زرقان
اولین فردی را که در زرقان دیدم فضولی یا به قول خودش امر به معروف و نهی از منکر می کرد خالق رنجبر بود که بعد از معلول شدنش سوار موتور سیکلت می شد و به دنبال جوانان راه می افتاد که ببیند آنان چه کار می کنند. از قرار معلوم یک روز هم بچه های لرا گونی بر سرش کرده بودند و او را کتک مفصلی زده بودند. سنگ  سبک تیپا می خوره.
ویدیو
در ابتدا ویدیو ممنوع بود. هر کس نوار ویدیویی داشت اگر او را دستگیر می کردند او را دادگاهی می کردند و جریمه می شد. بعد از مدتی ویدیو آزاد شد و در مساجد ویدیو کلوپ درست کردند و برخی از همان ویدیوهایی را که از مردم گرفته بودند کرایه می دادند. این خجالت آور است. برای کسانی که ویدیوهای مردم را از آنها می گرفتند البته اگر فهم داشته باشند.

گرفتن مردان زن دار و به زور به سربازی فرستادن انها:
در زمان جنگ پاسداران کسانی را که سربازی نرفته بودند دستگیر می کردند و به سربازی می فرستاندند این موضوع حتی شامل مردان زن و بچه دار نیز می شد. آنهم در زمانی که صدام می گفت گه خوردم بیایید صلح کنیم ولی همین حزب اللهی ها می گفتند می خواهیم برویم کربلا و قدس را بگیریم. بعد هم خمینی جام زهز را سز کشید.

برخورد با دختران
خانمی که در ساه زرقان  بسیار  پرنفوذ بود  دختری 14  تا 16 ساله را به درون سپاه برده بود و به سیلی زده بود که چرا با یک پسر رابطه داشته. چند سال پیش دختر ترشیده همین زن می خواست خودش را به یکی از برداران امر به معروف و نهی از منکر که نه تنها زن که عروس و داماد هم داشت قالب کند. البته این دختر حتما با آن مرد ارتباط داشت که تصمیم به ازدواج با یکدیگر گرفته بودند. من نمی توانم بگویم ارتباط لمسی بوده یا کلامی ولی اگر لمسی هم باشد با چند کلمه حلال می شود

دست زدن
بعد از دوم خرداد می گفتند دست زدن حرام است. در جلسات همین برادران مومن و مسلمان و حزب اللهی می گفتند دست نزنید حرام است. بعد از مدتی دست زدن حلال شد این آقایان هم شروع کردند به دست زدن خجالت هم نکشیدند که جوانان را از دست زدن باز می داشتند. رو که نیست سنگ پای قزوین است.

آنچه شما امر به معروف و نهی از منکر ها باید بدانید این است که زمان بسیار سریع می گذرد و ارزشها خیلی سریع عوض می شوند و شما مسول اعمال خود هستید. با یک جوانی امروز برخورد می کنید 10 سال دیگر شما موقعیت خود را از دست داده اید و او یقه شما را خواهد گرفت و از شما در باره برخوردی که با او کرده اید سوال خواهد کرد و شما خجالت خواهد کشید. شاید هم با شما برخورد کند



اعتقادات مردم از کجا آمده؟

اعتقادات مردم از کجا آمده؟

با هر کس که صحبت می کنی می گوید من اعتقاداتی دارم. او به یک نکته را نمی داند و آن اینکه اعتقادات خود را از آخوندها گرفته و آخوندها این اعتقادات را برای آنها ساخته اند.
نگاه کنید به مطلب یک آخوند شیاد در وبلاگش.
او جنبش سبز را تروریست می خواند.
با پررویی بی شرمی شیادی و کلاشی کامل دروغ می گوید.
حال اینها ادعا می کنند که می خواهند مردم را به سوی سعادت راهنمایی کنند.
براستی ایا یک فرد دروغگوی شیاد می تواند جامعه را هدایت کند؟ آری هدایت به سمت نابودی همانگونه که در طی این سالها کرده اند
ای مردم تا زمانی که اختیار اعتقادات خود را به دست این شیادان بسپارید روز به روز به سمت نابودی با سرعت بیشتری حرکت خواهید کرد. همانگونه که فقر و فحشا در کشور امروز بیداد می کند

ای آخوند ما تو که راست می گویی

این عکس را از وبلاگ یکی از آخوندهای شهرم برداشته ام

به نام محمد هاشم نعمت اللهی

من می گویم جناب آخوند تو که راست می گویی گوه به قبر پدر آدم دروغگو



۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

رفسنجانی پیشانی خامنه ای پشت دست

رفسنجانی پیشانی خامنه ای پشت دست
یکی از شبکه های تلوزیون سوئد مستندی را پخش می کند در باره ارتباط ایران و آمریکا از ابتدای انقلاب. در این مستند نکات جالب و جدیدی برای من وجود دارد از جمله چهره شاداب سازگارا که با شور و شعف وصف ناشدنی از همراهی با خمینی و پیروزی انقلاب سخن می گوید. در جایی از فیلم خامنه ای و رفسنجانی به دیدار خمینی رفته اند در هنگام خداحافظی خامنه ای  پشت دست خمینی را می بوسد و رفسنجانی پیشانی او را. آنچه در این فیلم مهم است این است در آن زمان که به ما می گفتند بگویید مرگ بر آمریکا ایران و آمریکا زیر به زیر با هم ارتباط داشتند.
با دستور رفسنجانی محسن رضایی یکی از فرماندهان سپاه را می فرسته به لبنان که با لبنانی ها مذاکره کند و گروگانهای آمریکایی را آزاد کند. این فرمانده سپاه به آنجا می رود. حزب الله لبنان نمی خواسته گروگان ها را آزاد کند به محل اقامت فرمانده سپاه با آرپی جی حمله می کند ولی به دستور محسن رضایی آن  فرمانده سپاه تا حل کامل مشکل و آزادی گروگانهای آمریکایی در آنجا می ماند. اگر چه آمریکا بعد از آزادی گروگانها به تعهدات خود بعد عمل نمی کند.
نکته جالب دیگر فیلم موضوع پایان جنگ بود. رفسنجانی می گوید به دیدار خمینی رفتم و از او خواستم که جنگ را تمام کند زیرا ادامه جنگ به صلاح کشور نبود. برای خمینی که سالها شعار داده بود اگر جنگ 20 سال هم طول بکشد باز ما ایستاده ایم بسیار سخت بود که اعلام کند قطعنامه را می پذیرد. من گفتم اگر برای شما سخت است من به عنوان فرمانده جنگ اعلام می کنم که قطعنامه را پذیرفته ایم و بعد شما مرا محاکمه کنید. خمینی تاملی کرد و گفت نه این صحیح نیست من خودم اعلام می کنم.

آقای معلم دینی تو غلط می کردی به ما دروغ می گفتی

آقای معلم دینی تو غلط می کردی به ما دروغ می گفتی

یکی از بدبختی های ما بچه های ایران این است که ما را شستشوی مغزی می دهند. معلمانی که برای آنها احترام و ارزش قائل بود و آنها را انسان می پنداشتیم به ما دروغ می گفتند. زمانی که فهمیدیم ما را فریب داده اند فشار روحی بسیاری را تحمل کردیم.
یکی از این افراد فردی بود به نام آقای قشقایی که در آن زمان معاون اداره آموزش پرورش زرقان بود که در سال سوم هنرستان معلم دینی ما بود. فردی بسیار مومن مذهبی معتقد به اسلام و ریشی. اکنون به احتمال قوی بازنشست شده نمی دانم اصلاح طلب است یا به دنبال محمود دروغگو می دود. این فرد به ما دروغ می گفت. نمونه دروغ او هم این بود: اگر به خاطر داشته باشید کویت از آمریکا برای حفاظت از کشتی های نفت کش خود کمک خواست. یک بار یکی از این کشتی های تحت حفاظت کشتی های آمریکایی به یک مین دریایی برخورد کرد. آقای قشقایی به سر کلاس آمد و گفت بچه ها از قدرت خدا در خلیج فارس مین سبز شد. خدا به این حکومت اللهی نظر دارد. هفته گذشته در خایج فارس طوفان شن آمد که به نفع نیروهای ایزان شد و این یک معجزه است. با این مزخرفات دروغ ما را شستشوی مغزی می دادند. حال جالب اینجاست که فرد دروغگو کم حافظه است. هفته بعد سر کلاس آمد و گفت بچه های سپاه شبانه در راه کشتی کویتی مین کار گذاشتند.
من اکنون به آقای قشقایی می گویم پدر سوخته دروغگوی شارلاتان مسلمان مذهبی باورمند به نظام اسلامی غلط می کردی که به ما دروغ می گفتی. تو از بیت المال پول می گرفتی که ما را راهنمایی کنی نه اینکه با دروغ هایت گمراه کنی. البته من این متن را تنها برای این معلم ننوشته ام. برای تمام معلمان امروز نوشته ام که به آنها بگویم تمام این دانش آموزان فردا بزرگ خواهند شد و اگر اکنون هم نفهمند به آنها دروغ می گویی فردا خواهند فهمید و مانند امروز من شما را لعنت خواهد کرد

۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

کورش بزرگ در بابل در جمهوری اسلامی در کوی دانشگاه تهران (مقایسه تاریخی)

کورش در 2500 سال پیش بابل را فتح کرد. بابل شهری بود در کشوری دیگر. برادران مومن مسلمان حزب اللهی لباس شخصی و گارد و یژه پلیس نظام مقدس جمهوری اسلامی هم کوی دانشگاه را فتح کردند. کورش در بابل کاری را انجام داد که بشریت را به تحسین واداشت. او حقوق تمام مردم را سرزمین اشغالی را ارج نهاد و به مردم آن سرزمین احترام گذاشت. آنچه را که انجام داد بر استوانه ای از گل نوشت که امزوز به عنوان نخستین فرمان جهانی حقوق بشر از آن یاد می شود. ولی برداران مسلمان حزب اللهی و گارد ویژهبر اساس آموزشهای دینی که به آنها داده شده بود پس از فتح کوی دانشگاه که جمعی از بهترین جوانان همین کشور در آنجا مشغول به تحصیل هستند و فقط به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند کاری کردند که تا ابد به عنوان یک جنایت ثبت خواهد شد. لعنت بر ما از فرهنگ خود غافلیم و خوشبختی خود را در کتب و آموزه های بیگانگان جستجو می کنیم.

آنچه کورش پس از فتح بابل انجام داد

آنچه برادران مسلمان پس از فتح کوی دانشگاه انجام دادند

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

گزارش سی ان ان از جنایت احمدی نژاد در کوی دانشگاه

گزارش سی ان ان از جنایت احمدی نژاد در کوی دانشگاه

این ویدیو را مقایسه کنید با ویدیو فرمان آزادی کورش و ببینید از 2500 سال پیش چند هزار سال از نظر فرهنگی عقب رفته ایم

در گزارش بی بی سی گوینده می گوید که پلیس دانشجویان را می زند و لباس شخصی ها می گویند نزن.
ثانیه 15 فیلم را ببینید. دوپلیس یک دانشجو را روی زمین می کشند و یک لباس شخصی با لگد او را می زند
این دو گروه هر دو جنایتکارند و باید مجازات شوند بی بی سی هم مانند همیشه....است


فرمان آزادی کورش

دوستان کمک کنید تا بخشی از فرهنگ ایران باستان را به هموطنان بشناسانیم

http://balatarin.com/permlink/2010/2/23/1962088
http://balatarin.com/permlink/2010/2/23/1962152

من روز گذشته دو لینک را در بالاترین فرستادم با عنوان فرهنگ ایران باستان و تخت جمشید.لینکها را در قسمت نظرات گذتسته ام لطفا کمک کنید این لینک داغ شود. تلاش من در راستای شناساندن فرهنگ غنی ایران باستان است ببینید از 2500 سال پیش چند سال عقب رفته ایم؟ ببینید و مقایسه کنید از کجا به کجا رسیده ایم. از نظر فرهنگی از 2500 سال پیش چقدر عقب رفته ایم. مقایسه کنید سخنان حاکمان ایران در 2500 سال پیش و احمدی نژاد در امروز. اجداد ما در 2500 سال پیش برای سازندگی و شادی جهانیان تلاش می کردند و ما شعار می دهیم مرگ بر این کشور و مرگ بر آن کشور مرگ بر ضد ولایت فقیه بدون اینکه لحظه بیندیشم و ببینیم این سخنان ما چقدر بی شعورانه است.

۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

فیلم تخت جمشید و فرهنگ ایران باستان

فیلم فرهنگ ایران باستان



فیلم مستند تخت جمشید
بخش اول


بخش دوم


بخش سوم



بخش چهارم


بخش نجم

تصاویری از تخت جمشید که نشان می دهد تخت جمشید قبل از تخریب چگونه بوده


فیلم فرهنگ ایران باستان



فیلم مستند تخت جمشید
بخش اول


بخش دوم


بخش سوم



بخش چهارم


بخش نجم

۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

فيلم منتشر نشده اي از حمله به كوي دانشگاه

فيلم منتشر نشده اي از حمله به كوي دانشگاه



جهت دانلود مستقيم و بدون فيلتر ويدئو در ايران اينجا كليك كنيد.

چند سال از سعدی بزرگ عقب هستیم

فقر بر دوع است یکی نداری و دیگری نداشتن دانش و استفاده از دارایی ها یعنی فرد یا جامعه در عین دارایی فقی زندگی می کند.
در مقوله فرهنگ و ادبیات  هم همینگونه است.
کافی است نگاهی به بعضی از جملات سعدی بزرگ بیندازیم و آنان را با سخنان امروز خود مقایسه کنیم  تا ببینیم چقدر از سعدی عقب تریم
ما شعار می دهیم:
مرگ بر ضد ولایت فقیه و سعدی بزرگ می گوید ملوک از بهر پاس رعیتند نه رعیت از بهر طاعت ملوک.
یعنی فرمانروایان وظیفه پاسداری و حفاظت از مردم را به عهده دارند نه اینکه مردم وظیفه دارند از فرمانروا اطاعت کنند
یا دوباره همان شعار همیشه تکراری مرگ بر ضد ولایف فقیه را با شعر بنی اعضای یکدیگرند مقایسه کنیم.
به راستی چند هزار سال از سعدی عقب تر رفته ایم.
یا جایی که می گوید
از پیل زوری اگر شیر چنگ.....به نزدیک من صلح بهتر ز جنگ

زرتشتیان تنها ملی مذهبی های ایران

تنها ملی مذهبی های ایران همان هموطنان زرتشتی ما هستند.
این گروه سیاسی که خود را ملی مذهبی نامیده اند به اسلام هیچ اعتقادی ندارند و به راحتی به وطن خود خیانت می کنند.
اینان گروهی باز مانده از خاندان بی کفایت قاجار هستند که برای دسترسی به قدرت در جمهوری اسلامی یک مارک مذهبی هم به خود زده اند. این افراد به تنها مقوله ای که می اندیشند رسیدن به قدرت است و بس. اینان نه ملی هستند نه مذهبی. زرتشتیان را می توان ملی مذهبی های راستین نامید زیرا هم ایرانی هستد و به ایران افتخار می کنند هم به مذهب خود که همان مذهب زرتشت پاک و اندیشه گفتار و کردار نیک است اعتقاد دارند

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای 31 سالگی اش را با شکنجه و تهدید به تجاوز در مسجد امیرالمومنین (ع) آغاز کرد

درست وقتی که فکر می کنی دیگر از این بدتر نمی شود باز خبر بر سرت آوار می شود که چرا از این بدتر هم هست. امروز فاطمه ی کروبی در نامه ای به علی خامنه ای از ضرب و شتم و مضروب کردن پسرش به دست پاسداران و نیز تهدید او به تجاوز در خانه ی خدا پرده برداشت تا ادعای فریب آلود و مشمئز کننده ی دینی بودن حکومت کودتا بار دیگر به تمسخر تاریخ و جامعه ی بین المللی در آید و صفحه ی سیاه دیگری بر پرونده ی جنایت ها و شکنجه ها و ناجوانمردی های جمهوری اسلامی افزوده شود. عکس گویاست ولی نامه ی فاطمه ی کروبی همسر شیخ پر شهامت و راستین مهدی کروبی بهتر شرح این جنایت را باز می گوید. او در بخشی از نامه وحشی گری های کودتاچیان را اینگونه بیان می کند:
علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیر المومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشت شدگان کتک خورد و ناسزا شنید. هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند. براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.

 در پایین متن کامل این نامه را می بینید.

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت اله خامنه ای – مقام معظم رهبری
با سلام و احترام
در ارتباط با راهپیمائی ۲۲ بهمن امسال و حوادث پیرامون آن که شخصا شاهد بخش کوچکی آز آن بودم و یا فرزندم علی پس از آزادی بیان کرد با در نظر گرفتن خدا، صادقانه و به نیت درمان این غده ی سرطانی که تمامیت نظام و اسلام را نشانه گرفته است و با این امید که دستور صریح و قاطع جنابعالی به افراد صالح به پاک کردن همیشگی آن منجر شود، نکاتی به استحضار می رسانم. اینجانبه از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در کنار همسرم در مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی فراز و نشیب هائی را پشت سر گذاشتم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به لطف خداوند متعال توفیق یافتم در بنیاد شهید در دوران دفاع مقدس در بخش دارو ودرمان به مجروحان و وخانواده های معزز شهدا خدمت نمایم و مورد تقدیر کتبی امام (ره) قرار گیرم. پس از آن نیز در هر مسئولیت اجرائی قرار گرفتم و یا نمایندگی مردم در مجلس را بر عهده داشتم، سعی کردم با خدمت به مردم بطور عملی از نظام و انقلاب حمایت کنم. همگان میدانند که اینجانبه از بدو انقلاب تاکنون نیز همواره از انقلاب، نظام و آرمان های امام و شهدا دفاع کرده و می کنم. استدعا دارم آنچه که در این نامه به نگارش در آمده را تنها از سر دلسوزی و برای پیشگیری از جنایات آتی علیه فرزندان این سرزمین بدانید، نه برای فرزندم علی که بازداشت او فقط یک نمونه کوچکی است از این دریا. توضیحات زیر تنها در این راستا بیان می گردد و لاغیر.

فرزند سوم ام علی که در سن ۲ سالگی دستگیری و محکومیت ۵ ساله پدر را در شمیران تجربه کرده بود، در کنار پدرش در راهپیمائی ۲۲ بهمن به رسم همه ساله شرکت کرد. همه گروه های سیاسی و شخصیت های هر دو جریان از مردم برای شرکت در این راهپیمائی بزرگ دعوت کردند و از آنان خواستند با پرهیز از افراط گرائی و خشونت زبانی و فیزیکی بطور آرام شرکت کنند. متاسفانه خشونت طلبان که حیات سیاسی و اقتصادی خود را در خشونت و بحران می بینند با دستور به پیاده نظام های بی هویت به همسرم این یار دیرینه امام و مردم یورش بردند که ابعاد آن را همگان می دانند. اینجانبه که برای شرکت در راهپیمائی رفته بودم با فاصله ای اندک شاهد آنچه گذشت بودم. در همان موقع، علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیر المومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشت شدگان کتک خورد و ناسزا شنید. هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند. براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.

دستگیری علی فتح الفتوحات این جماعت بی هویت بوده که با افتخار و برای مرعوب کردن سایر بازداشت شدگان او را شکنجه می کردند. در هنگام انتقال بازداشت شدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی می سپارند که دور جدید شکنجه او آغاز می گردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشت ترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین می کنند. هنگامیکه دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری می رسد، مامور شکنجه ضمن اظهار تاسف می گوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازه ات را تحویل می دادم. البته جا دارد از رفتار انسانی افسران پایگاه شهید مطهری و تلاش آنان در جهت درمان علی تشکر شود. برای نجات سایر بازداشت شدگان ایشان آمادگی دارند جزئیات بیشتر را در اختیار هر مقامی که صلاح بدانید قرار دهند.

آین رنجنامه برای علی نیست زیرا او امروز تحت درمان و در کنار خانواده اش است. این نوشته برای آن است که جنابعالی تا دیر نشده به دادخواهی فرزندان بی نام و نشان این کشور بویژه دستگیر شدگان جوان اخیر برسید. پیش از آنکه کامران ها و محسن های دیگر زیر شکنجه این افراد بی مسئولیت جان دهند و حیثیت این کشور و نظام را به چالشی اساسی بکشانند، تدبیری نمائید. امروز متاسفانه شاهد قوه قضائیه مستقل و مقتدر که بتواند به تظلم خواهی مردم رسیدگی کند و یا مجلسی توانمند که بخواهد به حمایت از حقوق مردم مبادرت کند نیستیم، فلذا از حضرتعالی خاضعانه و مصرانه می خواهم بداد مردم و ظلمی که بر آنان می رود برسید و از مسوولان قضائی بخواهید که چرا به جنایت آمران و عاملان اصلی جنایات کهریزک و سایر بازداشتگاه ها رسیدگی نمی کنند که اگر به دستور بجای جنابعالی در قبال کهریزک بدرستی عمل کرده بودند، امروز قطعا شاهد تکرار مجدد آن نبودیم.

فاطمه کروبی
۲۴/۱۱/۱۳۸۸

احادیثی ار پیامبر در باره زنان

مجموعه احادیثی از پیامبر در مورد زنان

فوریه 12, 2010 بدست pentagerom



كُلُّ عَيْنٍ زَانِيَةٌ، وَالمَرْأةُ اِذا اسْتَعْطَرَتْ فَمَرَّتْ بِالمجْلِسِ فَهِىَ زَانِيَةٌ.



All eyes are adulterous, and an adulterous woman is she who odors herself and passes by a people.



هر چشمي زناكار است و زن وقتي خوش‌بو شود و بر انجمني بگذرد، زناكار است



حُسْنُ المَلَكَةِ يُمْنٌ، وَسُوْءُ الخُلْقِ شُؤْمٌ، طَاعَةُ المَرْأَةِ نَدامَةٌ؛ وَالصَّدَقَةُ تَدْفَعُ القَضَاءَ السُّوْءَ.



Good- naturedness is goodness, bad naturedness is evil, obedience to women leads to



penitence, and bad deaths are prevented through benevolence.



…. اطاعت زن وجب پشیمانی است ….



اِذا اسْتَعْطَرَتِ الْمَرْأَةُ فَمَرَّتْ عَلَى الْقَوْمِ لِيَجِدُوا رِيْحَها فَهِيَ زانِيَةٌ.



If a woman perfumes herself and passes by people to please them, she will be adulterous.



اگر زني خود را معطر كند و بر مردمي بگذرد كه بوي او را دريابند، زناكار است





لَأَنْ تُصَلِّىَ المَرْأةُ في بَيْتِهَا خَيْرٌ لَهَا مِنْ أنْ تُصَلِّيَ في حُجْرَتِهَا، وَلَأَنِ تُصَلِّيَ في حُجْرَتِهَا خَيْرٌ مِنْ أنْ تُصَلِّيَ في الدَّارِ، وَلَأَنْ تُصَلِّيَ في الدَّارِ خَيْرٌ لَهَا مِنْ أنْ تُصَلِّىَ في المَسْجِدِ.



It is better for a woman to pray in a room (of her house) than in the veranda, to pray in the veranda than in the yard, and to pray in the yard than in the mosque.



اينكه زن در اتاق خويش نماز كند براي او بهتر است تا در ايوان خويش نماز كند، و اين‌كه در ايوان خويش نماز كند، بهتر است تا در صحن خانه نماز كند، و اين كه در صحن خانه نماز كند، براي وي بهتر است تا در مسجد نماز كند!



لَوْ كُنْتُ آمرَاً أحَداً أنْ يَسْجُدَ لِأحَدٍ لَاَمَرْتُ المَرْأَةَ أنْ تَسْجُدَ لِزَوجِهَا.



If I were to command anyone to prostrate anyone else, I would command women to prostrate their husbands.



اگر به كسي دستور مي‌دادم كسي را سجده كنند، به زن دستور مي‌دادم شوهرش را سجده كند.



لَوْ كُنْتُ آمرَاً أحَداً أنْ يَسْجُدَ لِأحَدٍ لَاَمَرْتُ النِّسَاءَ أنْ يَسْجُدْنَ لِاَزْوَاجِهِنَّ لِمَا جَعَلَ اللَّهُ لَهُمْ عَلَيْهِنَّ مِنَ الحَقِّ.



If I were to command anyone to prostrate anyone else, I would command women to prostrate their husbands, for God has invested the latter with rights in respect to the former.



اگر به كسي دستور مي‌دادم كسي را سجده كند، به زنان دستور مي‌دادم شوهران خويش را سجده كنند، از بس كه خدا براي شوهران حق به گردن زنان نهاده است



لَوْلا المَرْأَةُ لَدَخَلَ الرَّجُلُ الجَنَّةَ.



If there were no women, (all) men would be allowed to Paradise.



اگر زن نبود، مرد به بهشت مي‌رفت



لَوْلا النِّسَاءُ يُعْبَدُ اللَّهُ حَقَّ عِبَادَتِهِ.



If there were no women, God would be duly worshipped.



اگر زنان نبودند، خدا چنان كه شايسته‌ي پرستش اوست، پرستيده مي‌شد.



النَّظَرُ إلَى المَرْأَةِ الحَسْنَاءِ وَالخُضْرَةِ يَزِيْدانِ في البَصَرِ.



Looking (dispassionately) at beautiful women and at green grass strengthens eyesight.



نگاه کردن به زنان و درختان سبز روشنایی چشم را زیاد میکند



لَعَنَ اللَّهُ المُسَوِّفَاتِ الَّتِي يَدْعُوْهَا زَوْجُهَا إلى فِرَاشِهِ فَتَقُوْلُ: “سَوْفَ” حَتَّى تَغْلِبَهُ عَيْنَاه.



May God damn a woman who calls her husband to bed but by denying him immediate sex causes him to fall asleep.



خدا مماطله‌گر را لعنت كند؛ يعني زني كه شوهرش به بسترش خواند و گويد: “كمي بعد” تا خوابش ببرد



أللَّهُمَّ اِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ النِّسَاءِ؛ وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ.



O God! I take refuge in You from the seditions of women and the chastisement in grave.



خدایا من از فتنه زن و عذاب قبر به تو پناه میبرم



لَنْ يَفْلَحَ قَوْمٌ وَلُّوا أمْرَهُمْ اِمْرَأةً.



People who entrust the administration of their affairs to a woman will never be saved (prosperous).



گروهي كه زمام كار خويش [را] به زني سپارند، هرگز رستگار نشوند



هَلَكَتِ الرِّجَالُ حِيْنَ أَطَاعَتِ النِّسَاءِ.



Ruin is the end of men who obey women.



گروهی از مردان که از زنان اطاعت میکنند تباه میشوند



خَيْرُ مَسَاجِدِ النِّسَاءِ قَعْرُ بُيُوْتِهِنَّ.



The best place of worship for women is a corner in their own house.



بهترين مسجد برای زنان، كنج خانه‌ي آنهاست



ما صَلَّتِ اِمْرَأةٌ صَلاةً أحَبُّ إلَى اللَّهِ مِنْ صَلاتِهَا في أشَدِّ بَيْتِهَا ظُلْمَةً.



The most favorite prayer of women to God is the one they say in the darkest places of their houses.



نمازي كه زن، در تاريك‌ترين گوشه‌ي خانه‌ي خود كند، از همه‌ي نماز‌هاي او نزد خدا محبوب‌تر است.



ثَلاثَةٌ لا تُجاوِزُ صَلاتُهُمْ آذانَهُمْ: العَبْدُ الآبِقُ حَتَّى يَرْجِعَ؛ وَامْرَأَةٌ باتَتْ وَزَوَْجها



The prayers of three groups of people will not move beyond their own ears (will not be accepted): escaped slaves unless they return home, women who pass a night with their husbands being angry with them, and leaders whose subjects detest them.



سه كسند كه نمازشان از گوش‌هاشان بالاتر نمي‌رود: بنده‌ي فراري تا بازگردد، و زني كه شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگين باشد و…



اِثْنَانِ لا تُجاوِزُ صَلاتُهُمَا رُؤُسَهُمَا: عَبْدٌ أَبِقَ مِنْ مَوَالِيْهِ حَتَّى يَرْجِعَ؛ وَامْرَأَةٌ عَصَتْ زَوْجَها حَتَّى تَرْجِعَ.



The prayers of two groups will not be granted: servants who’ve escaped their masters till they return, and women who’ve disobeyed their husbands till they repent



دو كسند كه نمازشان از سرهاشان بالاتر نمي‌رود، بنده‌اي [برده‌اي] كه از آقايان [اربابان] خود گريخته باشد، و زني كه شوهر خود را نافرماني كرده باشد.



لا يُفْلِحُ قَوْمٌ تَمْلِكُهُمْ اِمْرَأةٌ.



Those who are under the reign of women will not reach salvation.



گروهي كه زمامدارشان زن است، رستگاري نبينند.



و ….



—————————–



منابع:



کتاب نهج الفصاحه مجموعه سخنان قصار پیامبر

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

کتک خوردن روحانی طرفدار رهبر

کتک خوردن روحانی طرفدار رهبر!

اگر اخبار سبز شهرستان ها را تعقیب کرده باشید، حتما حساسیت های تازه کاشان را شنیده اید که حتی نشست های هفتگی خانواده های شهدا توسط دولت کودتا در آن ممنوع شده.کاشان روز عاشورا هم خالی از خبر فعالیت سبزها نبود. اما خبری که اخیرا پخش شده و بسیار جالب است، کتک خوردن روحانی طرفدار رهبر بالای منبر است؛ اتفاقی که کمتر در یک کشور مذهبی رخ داده است! ماجرا ازین قرار بوده که روحانی بالای منبر جوگیر می شود و می گوید:"که هرکس این علی را قبول ندارد، حضرت علی را هم قبول ندارد" وقتی مردم این جمله را می شنوند، به سمت روحانی حمله می کنند، از منبر پایینش می کشند و تا می خورد او را می زنند. با دخالت ماموران اطلاعات روحانی نجات پیدا می کند و عده ای از مردم که در میان شان رزمندگان قدیمی و اعضای هیات امنای مسجد هم بوده اند، دستگیر می شوند. جالب است که مشخص می شود که اصلا حمله اصلی توسط همین افراد صورت گرفته بوده!.

رفسنجانی با خامنه ای اتمام حجت کرد

رفسنجانی با خامنه ای اتمام حجت کرد
من نمی دانم این حزب اللهی ها و بسیجی ها به چه دل خوش کرده اند؟ آیا خود را بالاتر از بهشتی می دانند؟ فرزند بهشتی در زندان است وای به حال فرزندان شما که در مقایسه با بهشتی پشه ای هم محسوب نمی شوید.
شبکه جنبش راه سبز (جرس):اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی از وی به خاطر تلاش ماموران برای بازداشت همسر علیرضا بهشتی مشاور ارشد میرحسین موسوی به شدت انتقاد کرد و اینگونه رفتارها را "خجالت آور" توصیف کرد. او همچین با آیت الله خامنه ای اتمام حجت کرد.
به گزارش جرس، به دنبال مراجعه ماموران برای دستگیری همسر علیرضا بهشتی و عدم توفیق آنها در دستگیری وی، همسر مشاور میرحسین موسوی از مخفی گاه خود در تماس با اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری تظلم خواهی کرد و گفت:" کار به جائی رسیده که نوه های نخستین رئیس قوه فضائیه شهید مظلوم آیت الله بهشتی باید در دهه فجر آواره باشند و از ترس ماموران زندگی زیرزمینی داشته باشند. "

هاشمی که بعد از این تماس تلخ به شدت متأثر شده بود و بغض کرده بود در دیدار امروز - سه شنبه - با مقام رهبری آزادی فوری علیرضا بهشتی و پایان دادن به این کارهای "خجالت آور" را خواستار شد. ظاهرا با توجه به دیدار چند روز قبل آیت الله موسوی اردبیلی و تقاضای مشابه، علیرضا بهشتی قرار است بزودی آزاد شود.

هم اکنون سید محمدرضا بهشتی برادر بزرگ علیرضا ساعتهاست پشت در زندان اوین منتظر برادر است.

خبرنگار جرس می افزاید هاشمی رفسنجانی در این دیدار طولانی مسائل مهمی را در ارتباط با نحوه مدیریت کشور و بحران پس از انتخابات و مسئله زندانیان و مطبوعات با آقای خامنه ای مطرح و با وی اتمام حجت کرده است.

جزئیات بیشتر این دیدار مهم در گزارشهای بعدی به اطلاع خوانندگان خواهد رسید



۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

یادی از اکرم چرخی

یادی از اکرم چرخی اکرم آشکار

در حدود 30 سال پیش از اکرم چرخی کاری را یاد گرفتم که امروز به مورد استفاده قرار گرفت. در آن زمان مغازه اکرم سر فلکه زرقون بود. بعد جهاندیده آنجا را خرید و آپارتمان ساخت. اکرم می خواست تیوپ یک چرخ بزرگ را روی یک چرخ کوچک بیندازد. بخشی از تیوپ را داخل بخش دیگری کرد و تیوپ اندازه چرخ کوچک شد.
در شهر کوچک لوند که ما زندگی می کنیم چرخ وسیله رفت آمد بسیار خوبی است. هر کدام یک چرخ داریم. تیوپ یکی از چرخها پاره شده بود و تیوپی که داشتم بزرگ بود. با استفاده از همان روش اکرم آشکار تیوپ را کوچک کردم روی چرخ انداختم. خدا پدرش بیامرزه

چهار راه اندیشه یا چهار راه مذهب


چهار راه اندیشه یا چهار راه مذهب



شب گذشته ای میلی از یکی از همشهریانم (زرقان فارس ) به دستم رسید که یک وبلاگ جدید را به نام چهار راه اندیشه راه اندازی شده:

من نمی دانم چه دردی است ما اندیشه امان هم باید تحت سیطره مذهب عزاداری برای امام حسین باشد. این چهارراه اندیشه نیست چهار راه مذهب است.
ولی سوالات من این است:
 شهید همزمان با شهادت به بهشت می رود امام حسین شهید شد و اکنون د
 بهشت است عزاداری به چه معنی است؟
مطلبی نوشته شده بود با عنوان یادواره 42 لاله عاشق منظور شهیدان است.

چرا دانش آموزان 14 تا 18 ساله را بر خلاف تمام قوانین بین المللی به جنگ بردید؟

چرا وقتی صدام به اشتباه خود پی برد و التماسمی کرد که بیایید صلح کنید صلج نکردید؟

چرا به کسی اجازه نمی دهید از شما سوال کند ولی این حق را برای خودتان قائلید که همه را زیر سئوال ببرید

تعدادی از این 42 شهید سرباز بودند و به زور به جنگ برده شده بودند و زندگی را بیش از شهادت دوست داشتند.

پیری تعارف نداره

روز پنج شنبه خواستم مثل پارسال حداقل 5 کیلومتر را بدوم. 4 کیلومتر دویدم زانموم درد گرفت. بعدش هم برای دو روز به کلی خسته شدم. واقعا پیری دیگر تعارف نداره

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

بسیجیان مدعی حمایت از ولایت، مسجد قبا را سنگ باران کردند،

درگیری در مسجد قبا، بسیجیان خانه خدا را سنگ باران کردند دیشب مسجد قبا، مرکز التهابات کم سابقه ای در شهر شیراز بود. بسیجیان مدعی حمایت از ولایت، مسجد قبا را سنگ باران کردند، اسپری اشک آور زدند و هر کدام از اهالی مسجد را که در حال بازگشت به خانه در خیابان ها و کوچه های اطراف دیدند، پس از ضرب و شتم، گرفته و با خود بردند.


دیشب مسجد قبا، مرکز التهابات کم سابقه ای در شهر شیراز بود. بسیجیان مدعی حمایت از ولایت، مسجد قبا را سنگ باران کردند، اسپری اشک آور زدند و هر کدام از اهالی مسجد را که در حال بازگشت به خانه در خیابان ها و کوچه های اطراف دیدند، پس از ضرب و شتم، گرفته و با خود بردند.

مراسم دیشب در مسجد قبا، با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء شروع و پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم، حجت الاسلام و المسلمین رحمانیان از مسئولین سابق مرکز رسیدگی به امور مساجد استان فارس، به سخنرانی پرداخته و با بازخوانی استفتائات و جملاتی از رهبری، بر این نکته تاکید کرد که به گفته آیت الله خامنه ای، "مسجد یک رئیس طبیعی دارد و آن هم امام جماعت مسجد است."

او سپس به سخنان و استفتائاتی از رهبری اشاره نمود که ایشان در آن به صراحت بر این مساله تاکید کرده بودند که انجام هرکاری در مسجد، نیازمند هماهنگی با امام جماعت است.

حجت الاسلام و المسلمین رحمانیان هم چنین در چند جا از سخنرانی خود، تاکید نمود که از همه حاضرین دعوت می کنم که اگر درباره بحث حاضر نظری خلاف آنچه بنده گفتم دارند، من حاضرم نظرات و اطلاعات ارائه شده از سوی ایشان را نیز بشنوم.

در پایان سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رحمانیان، یکی از معدود بسیجیان حاضر در شبستان مسجد، در حالت نشسته به بیان نظرات خود پرداخت و با طرح سوالاتی درباره گفته ها و اطلاعیه های آیت الله در طول چند ماه گذشته، پرسید: "آیا این مواضع در خط و مشی ولایت است؟" سخنران مراسم، با ذکر این نکته که اولا در صحت ادعاهای شما، جای بحث است، بر گفته پیشین خود تاکید کرد که "من که درباره این مسائل صحبتی نکردم! بحث من چیز دیگری بود و شما هم اگر نظری درباره بحث ارائه شده توسط من می داشتید، باید آن را بیان می کردید."

پس از پایان سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رحمانیان، هنگامی که حجت الاسلام و المسلمین حاج علی ترابیان در حال بالا رفتن بر منبر بود، تعدادی از بسیجیان حاضر (که جمعیت کل شان به چهل- پنجاه نفر هم نمی رسید)، بلند شده وسر و صدا کرده و سپس به سمت چند نفر از اهالی مسجد (و از جمله معدود نفراتی که از این درگیری ها فیلمبرداری می کردند)، رفته و با ایجاد درگیری، تلاش زیادی نمودند تا فضای مراسم را متشنج نمایند اما این درگیری ها، با مداخله جمعی از اهالی مسجد و جدا کردن بسیجیان، پس از دقایقی پایان یافت.

حجت الاسلام و المسلمین ترابیان اما بی توجه به این مساله، شروع به بیان مقدمات سخنرانی خود کرده و پس از آنکه فضای مسجد آرام شد، به سراغ موضوع اصلی مدنظر خود رفته و با نقل روایات و احادیثی، هتک حرمت خانه خدا را، از جانب هرکسی که باشد، محکوم نموده و بر این نکته تاکید نمود که مسجد، محل عبادت و ذکر خداست.

دیشب اما، حال و هوای مسجد قبا با دیگر شب ها تفاوت چشمگیری داشت؛ در حالی که افراد موسوم به بسیجی حاضر، در کل جمعیتی حدودا سی-چهل نفره را تشکیل می دادند، صفوف نماز در مسجد قبا، پر از مردم نمازگزار بود و پرچم های جمهوری اسلامی، عکس شهدای مسجد و سخنانی از رهبری (مبنی بر اینکه امام جماعت مسجد، رئیس طبیعی مسجد است و بخش هایی از سخنرانی اخیر ایشان در انتقاد از برخی خودسری های اخیر)، فضای مسجد را متفاوت با دیگر شب ها کرده بود. علاوه بر این، حضور خانواده های شهیدی که عکس شهیدشان را بر دست گرفته بودند و جانبازان هشت سال دفاع مقدس در میان جمع نمازگزاران، جالب توجه بود.

پس از پایان مراسم هنگامی که مطابق معمول، مردم در حال ترک مسجد بودند، جمعیت مدعی حمایت از ولایتی که در مسجد حاضر بودند، بی تفاوت به آنچه گفته شد، مجددا در میان مسجد تجمع و شروع به شعرخوانی، سینه زنی و سر دادن شعار نمودند.

در مقابل، در ابتدا بخشی از نمازگزاران مسجد، در مقابل این جمعیت ایستاده و با صدای بلند، شروع به "یا حسین، یاحسین" گفتن کردند. صدای جمعیت آن قدر بلند بود که تقریبا هیچ صدای دیگری شنیده نمی شد. نمازگزارانی که در حال ترک مسجد بودند و یا مطابق شب های گذشته در حیاط ایستاده بودند تا جمع بسیجی، خودشان مسجد را ترک کنند، با دیدن این صحنه، به داخل آمدند و کم کم حلقه گسترده ای گرد معدود بسیجیان حاضر شکل گرفت و حاضرین با صدای "یا حسین، یا حسین"، ختم صلوات و ...، اعتراض خود را نسبت به مشکلات گسترده و حتی بعضا درگیری هایی که در طی هفته های اخیر، توسط بسیجیان حاضر در مسجد ایجاد شده بود را بیان نمودند.

کم کم، مجلس حال و هوایی دیگر گرفت و مردم در حالی که عکس های شهدای مسجد را در دست داشتند، "الله اکبر" و "یاحسین" می گفتند. در میانه ماجرا بود که ذکر "یا حسین"، شوری دیگر به مردم حاضر در مجلس داد و آنها شروع به هروله در قسمتی از مسجد کردند و فردی که پای مصنوعی یک جانباز دفاع مقدس را در دست داشت، به بالای دوش دیگری رفته و آن پا را به سمت جمعیت نشان داد.

در این میان اما مسئولین مسجد، توجه ویژه ای به افراد موسوم به بسیجی داشتند و با تشکیل زنجیره انسانی دور تا دور جمع بسیجی حاضر، مانع از ایجاد فشار به ایشان می شدند. تعدادی از اهالی مسجد نیز در مقابل زنجیره انسانی ایستاده و با دست، فشارها را به عقب باز می گرداندند.

پس از این بود که مردم با دیدن اصرار بسیجیان بر باقی ماندن در مسجد، تلاش نمودند تا جمع معدود بسیجی را به بیرون ببرند که در این میان، تعدادی از اهالی مسجد، با زدن حلقه به دور بسیجیان، و هدایت آنها به بیرون، مانع از این می شدند که آسیبی به ایشان برسد، گرچه در این میان درگیری هایی نیز در چند مورد شکل گرفت.

جمع موسوم به بسیجی وقتی که از درب مسجد خارج شدند، شروع به لگد زدن به درب مسجد کرده و پس از گذشت لحظاتی، باران سنگ به سمت مسجد قبا سرازیر شد. افراد موسوم به بسیجی که در پایان تجمع دیشب شان، تعدادشان حتی به 1000 نفر هم نمی رسید، شروع به سردادن شعار کرده و در ضمن اهانت گسترده به آیت الله دستغیب، به سنگ پرانی و لگد زدن به درب های مسجد و زدن گاز اشک آور پرداختند که در طی این درگیری ها، چند نفر از طلاب، نمازگزاران و مردم حاضر زخمی شده و به قسمتی دیگر برای مداوا و یا اعزام به بیمارستان منتقل شدند.

در خیابان هم صدای آژیر آمبولانس ها و ماشین های گشت پلیس، همه جا را فرا گرفته بود. نیروهای انتظامی و به تبع آن ضد شورش نیز، پس از گذشت مدت زیادی، آرام آرام به داخل کوچه آمدند و بی آنکه کوچک ترین دخالت و یا برخوردی با بسیجیان حمله کننده داشته باشند، در داخل کوچه حضوری کم تعداد داشتند.

نکته جالب دیگر این بود که در همین حین تعدادی از بسیجیان به داخل ساختمان نیمه کاره حوزه علمیه اباصالح رفته و از آنجا به سنگ پرانی و فیلمبرداری از داخل حیاط مسجد مشغول بودند که حضور این افراد نیز، هیچ واکنش جدی را از سوی نیروهای انتظامی در بر نداشت.

در نهایت، پس از آنکه وزیر شعار بسیجیان در پشت بلندگو، هر حرفی که می خواست زد و حتی در جایی از سخنان خود، آیت الله دستغیب را به "کرکس" تشبیه نمود و بسیجیان نیز هر شعاری که خواستند سر دادند (شعارهایی مانند مرگ بر علی محمد سربی) و تمامی آنچه را که در توان داشتند صرف نمودند، جمعیت مدعی حمایت از ولایت بالاخره خسته شده و با نزدیک شدن ساعت به عدد ده، کم کم به سمت سر کوچه مسجد قبا رفتند و آرام آرام متفرق شدند، گرچه پس از آن نیز، بعضا در قالب گروه هایی چند نفره، در گرداگرد محوطه تجمع کرده و هرکسی را که از اهالی مسجد شناسایی می کردند، تعقیب، دستگیر و سپس ضرب و شتم نموده و می بردند.

دیشب برخی بیمارستان های شیراز نیز، وضعیت ویژه ای داشتند. مردم نمازگزاری که در اثر درگیری های دیشب، زخمی شده و به بیمارستان های سطح شهر مانند نمازی، شهید رجایی و میرحسینی برده شده بودند، با حساسیت خاصی تحت نظر بوده و افردی (که حدس زده می شود از نیروهای اطلاعاتی و حراست بیمارستان بوده اند)، به شدت فضا را کنترل می کردند و اجازه عکس برداری و فیلم برداری از هیچ فردی را نمی دادند و حتی در چند موردی که عکس و فیلمی از زخمی شدگان بستری شده در بیمارستان نمازی گرفته شد، این اقدام با برخورد نیروهای حاضر در بیمارستان مواجه و دوربین ها توقیف و پس از پاک کردن فیلم ها و عکس ها، بازگردانده شد.

گفتنی است پس از پایان این درگیری ها، جمعی از اهالی مسجد و طلاب در آنجا باقی مانده و درحالی که ساعت، دوازده شب را نشان می داد، حضور گروهی بسیجیان در اطراف محوطه و عبور و مرور ماشین های پلیس، جلب توجه می کرد.

توضیح: با توجه به افت شدید سرعت اینترنت در ایران، از تمامی مخاطبینی که موفق به خواندن اخبار وبسایت مرجع سبز می شوند خواهشمندیم تا در خصوص اطلاع رسانی وقایع دیشب، با ما همکاری کنند. ضمنا این گزارش، در همین لینک و یا با ایجاد لینک های جدید به روز خواهد شد و تلاش خواهیم کرد تا مستندات گزارش خود را نیز حتی الامکان در اسرع وقت، به مخاطبین محترم ارائه کنیم.